• حسام الدین خالق مثنوی

    وضعیت: موجود

    ناشر: نجم کبری

    پدید آورندگان: دکتر کاظم محمّدی

    موضوع:

    قطع: رقعی

    نوع جلد: شومیز

    تاریخ نشر: 1390

    نوبت چاپ: سوم

    رده دیوئی: -

    شابک: -

    قیمت : 25,000 تومان

    تعداد صفحات :

    -

    شمارگان :

    -

    در این نوشتار که درس گونه ای بوده و مباحث عرفان اسلامی، مولوی شناسی و مثنوی پژوهی را دنبال می کرده است سخن اصلی را در شناختن و شناساندن حسام الدّین چلبی به عنوان یک شخصیّتِ محوری در شناخت مولانا تلقّی نموده است. عجیب است که تا کنون به این عارف بزرگ و ژرف کسی توجّه نکرده و بی عنایت و بدون اعتنا از کنار او گذشته اند و در اذهان به علّت ناشناخته بودن فراموش گشته است، و این در حالی است که چنان که در ادامه ی همین مبحث خواهم گفت جهان عرفان و فرهنگ و ادبیات و تصوّفِ پس از مولانا وام دار و مدیون حسام الدّین چلبی است. چنان که استاد علّامه جناب جلال الدّین همایی هم می گوید: حسام الدّین چلبی برگردن مثنوی، یع نی بر ذمّه ی جهان بشریّت و ادب و فرهنگ انسانی، حقّی عظیم دارد که مولوی خود جای جای در مثنوی آن را به جای آورده، و آن طور که حسام الدّین را می شناخته و بدان چشم که او را می دیده است وی را وصف نموده و حق شناسی فرموده است، امّا مؤلّفان و ترجمه نویسان دورههای بعدی تا امروز چنان که شایسته و درخور انسان شناسی بوده است حسام الدّین را نشناخته و نشناسانده و حقّ او را نگزارده اند؛امید است که محقّقان آینده نقیصه ی غفلت گذشتگان را جبران کنند. حسام الدّین جزو عارفانی است که به واقع ناشناخته مانده و متأسّفانه محقّقان مولوی شناس و مثنوی پژوه نیز به او توجّه بایسته ای مبـذول نـکرده اند. همه ی همّ و غمّ، و همـه ی ذوقیّات مثنوی پژوهان و مـولوی شناسان معطوف شخصیّتی به مانند شمس الدّین ملکداد تبریزی شده و از او آن قـدر تجلیل و تکریم کرده اند که حسـام الدّین را تحت الشّعاع او قرار داده و از یاد برده اند و این در حالی است که حسام الدّین اگر از جناب شمس تبریزی مهم تر، بزرگ تر و والاتر نباشد قطعاً و قهراً کم تر هم نیست. چنان که استاد فروزانفر در شرح زندگانی مولانا به این نکته اشاره کرده است که: جذب و کشش حسام الدّین که در قوّت از جذب شمس کم تر نبود بار دیگر طبع مولانا را که نسبتاً آرامشی داشت به جنبش درآورد و شور و بی قراری دیگر داد و مولانا روز و شب قرار نمی گرفت و به نظم مثنوی مشغول بود و شب ها حسام الدّین در محضر وی می نشست و او به بدیهه ی خاطر مثنوی می سرود و حسام الدّین می نوشت و مجموع نوشته ها را به آواز خوب و بلند بر مولانا می خواند و چنان که ابیات مثنوی حاکی است بعضی شب ها نظم مثنوی تا سپیده دم از هم نمی گسست و گفتن و نوشتن تـا به صبـح گـاه می کشید

    نظر

    اسکرول