داستان مثنوی شیددخت از دلدادگی در شهر آرمانی که هستیِ بیرونی ندارد سخن نمی گوید بلکه از عشقی در فراز راستینی و درستی سخن می گوید که هر لحظه از آن مالامال از حقیقت عشق عرفانی در چارچوبی مثالی است. همگی آموزه هایی که طی این سالیان فراگیری در پیشگاه سرور ارجمندم جناب دکتر کاظم محمدی گذرانده ام در این داستان درخشندگی می یابد و به تصویر کشیده می شود.