آنان که افسرده اند، درمانشان نه از دارو، که از درد عشق است.
«عشق باید تا در این افسردگان آتش زند»، چرا که کار عشق گرمی و آتش زدن و سوختن و افروختن است و با اکسیر عشق درد می آید و درمان سور می آید و نور؛ و این همه تحت شهپر سیمرغ عشق که او را دام نیست، موجود است.
کافی است که آدمی قصد آن کند تا صیدش شود و در این باره صید شدن است که از صیادی خوشتر است.
عشق می گوید به گوشم پست پست
صید بودن خوشتر از صیادی است